وقتی میخوایم به دروغامون اقرار کنیم و حقیقت رو بگیم شجاعتش رو نداریم ودو دل هستیم
و اون زمان تردید طولانی حتی یه لحظه بهت اجازه نمیده که حقیقت رو بگی 
 دروغ مثل یه گلوله برف بزرگ میشه و بزرگ میشه تا لحظه ای که اونقدر بزرگ شده که مثل یه بهمن از کنترل خارج شده پس به همین دلیل بخاطر گذشت زمان گفتن حقیقت سخت تر میشه.
شاید بخاطر همون تردید و دو دلیمون باشه که یه ادمایی رو تو زندگیمون نگه میداریم  و حقیقت رو بهشون نمیگیم نمیگیم که تو زندگی ما جایی ندارن و وقتی که نگاه میکنیم اون دروغها و تردید برای گفتن حقایق زندگی جفتمون رو نابود کرده 

کاش همیشه حقایق رو بگیم( بگید /بگن /بگه/بگی/ بگم) :)
 


مشخصات

آخرین جستجو ها